دانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Effect of Hot Water Treatment on Inducing Chilling Tolerance in Persimmon (Diospyros kaki Thunb.) Fruit cv. Karajاثر تیمار پس از برداشت آب گرم بر القاء مقاومت به سرمازدگی در میوه خرمالو (Diospyros kaki Thunb.) رقم کرج114175110.22084/ppt.2016.1751FAمحموداثنی عشریاستاد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا همدان0000000000000000مریمباقریدانشجوی دکتری گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینااحمدارشادیاستاریار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سیناJournal Article20140214The aim of this study was to determine the effects of hot water dips on chilling injury of karaj persimmons. Fruits were subjected to hot water dips at 20, 45, 50 or 55°C for 10 or 20 min. Treated and untreated fruits were then kept at 1°C and 85 - 90% relative humidity for 4 months. Fruit weight loss, firmness, total soluble solids (TSS), titratable acidity (TA), total phenolic content (TPC), soluble tannin content, chilling injury, antioxidant activity, electrolyte leakage (EL) and Malondialdehyde (MDA) content were measured 0, 15, 30, 45, 60, 75, 90, 105 and 120 days after storage. Peroxidase (POD) and catalase (CAT) activities were also determined at the end of storage. Hot water treatments had significant effects on firmness, TSS, TPC, soluble tannin content, chilling injury, EL and MDA content. Although the best results obtained in fruits that treated by 55°C for 20 min but this treatment had unpleasant effect on appearance and taste of fruits. So 50°C for 10 or 20 min and 55°C for 10 min were recognized the best treatment for maintaining fruit quality and reduce chilling injuries in Karaj persimmons.این مطالعه بهمنظور بررسی اثر تیمار پساز برداشت آب گرم بر کاهش سرمازدگی ناشی از انبار سرد، در میوه خرمالو رقم کرج انجام شد. میوهها در مرحله بلوغ تجاری برداشت شده و بلافاصله جهت اعمال تیمار به آزمایشگاه منتقل گردیدند، سپس میوهها در آب با دمای 20 درجه سانتیگراد بهعنوان شاهد، 45، 50 و 55 درجه سانتیگراد به مدت 10 و 20 دقیقه غوطهور شدند و سپس در انبار با دمای 1 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 85 تا 90% به مدت 4 ماه نگهداری گردیدند. خواص ظاهری و کیفی میوه شامل کاهش وزن، سفتی بافت، مواد جامد محلول، اسیدیته کل، فعالیت آنتیاکسیدانی، میزان مالون دیآلدئید بهعنوان شاخصی برای پراکسیداسیون چربیها، نشت الکترولیتی از غشاء، میزان تانن محلول و فنل کل در طول مدت انبارداری و همچنین میزان فعالیت آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز پس از پایان مدت انبارداری و گذشت دو روز عمر قفسه ای اندازهگیری شدند. همه تیمارهای آب گرم اعمال شده، تأثیر معنیداری بر حفظ بهتر سفتی بافت، مواد جامد محلول، میزان فنل و تانن و کاهش سرمازدگی، نشت الکترولیت و پراکسیداسیون چربیها داشت. با اینکه بهترین نتایج از تیمار آب 55 درجه سانتیگراد به مدت 20 دقیقه بهدست آمد اما به دلیل تأثیر نامطلوب این تیمار بر کیفیت خوراکی میوه، بهطور کلی استفاده از آب 50 درجه سانتیگراد به مدت 10 و 20 دقیقه و همچنین آب 55 درجه سانتیگراد به مدت 10 دقیقه بهترین تیمارها برای حفظ کیفیت میوه خرمالو رقم کرج و کاهش علائم سرمازدگی در آن شناخته شدند<strong>.</strong>https://ppt.basu.ac.ir/article_1751_152d88978199a0f25d23dba4c6c45c6d.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Evaluation of Yield and Indices Advantages at Different Intercropping Patterns of Dill (Anethun graveolens L.) and Fenugreek (Trigonella foenum-graecum L.)بررسی عملکرد و شاخصهای سودمندی در الگوهای مختلف کشت مخلوط شوید (Anethun graveolens L.) و شنبلیله (Trigonella foenum-graecum L.)1527175210.22084/ppt.2016.1752FAاسماعیلرضائی چیانهاستادیار گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانمهدیتاج بخشاستاد گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانموسیجمالیمدرس دانشگاه پیام نور نقده، نقده، ایرانمهدیقیاسیاستادیار گروه زراعت، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20140615In order to evaluate the effects of different intercropping patterns on yield components, yield and land use efficiency at diffirent intercropping patterns of dill (<em>Anethun graveolens</em> L.) and fenugreek (<em>Trigonella foenum-graecum</em> L.), a field experiment was arranged based on a randomized complete block design with three replications at a farm located in West Azerbaijan province- city Nagadeh, Iran during growing reason of 2011-2012. Treatments included row intercropping (one row of fenugreek + one row of dill), strip intercropping (two rows of dill + one rows of fenugreek, three rows of dill + one rows of fenugreek, two rows of fenugreek + one rows of dill, three rows of fenugreek + one rows of dill, two rows of fenugreek + two of dill) and solecropping dill and fenugreek. Intercropping patterns had significant effect on all of mentioned traits. The highest grain yield and biological yield of fenugreek were achieved in solecropping with 940 and 3103 kg.ha<sup>-1</sup>, respectively. Results showed that the maximum grain yield and biological yield of dill obtained of three rows of dill + one rows of fenugreek with 860 and 4816.67 kg.ha<sup>-1</sup>, respectively. The essential oil percentage (2.85) of all treatments was higher than solecropping (2). The highest Land equivalent ratio (1.90) was obtained in two rows of fenugreek + two rows of dill. The maximum Actual yield loss (2.18) and Intercropping Advantage (1.28) were obtained in three rows of fenugreek+ one rows of dill that represents an increase advantages in intercropping than solecropping.به منظور بررسی تاثیر الگوهای مختلف کشت بر اجزای عملکرد، عملکرد و کارآیی استفاده از زمین در الگوهای مختلف کشت مخلوط شوید و شنبلیله، آزمایشی در مزرعهای واقع در استان آذربایجان غربی- شهرستان نقده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 91- 1390 به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایش شامل کشت مخلوط ردیفی (یک ردیف شوید + یک ردیف شنبلیله)، کشت مخلوط نواری (دو ردیف شوید + یک ردیف شنبلیله، سه ردیف شوید + یک ردیف شنبلیله، دو ردیف شنبلیله + یک ردیف شوید، سه ردیف شنبلیله + یک ردیف شوید و دو ردیف شوید + دو ردیف شنبلیله) و کشت خالص هر دو گونه بود. الگوی کشت بر صفات مورد بررسی هر دو گونه اثر معنیدار (01/0p≤) داشت. بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی شنبلیله از تیمار کشت خالص بهترتیب برابر با 940 و 3103 کیلوگرم در هکتار بهدست آمد. نتایج در مورد گیاه شوید نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی شوید از کشت مخلوط نواری سه ردیف شوید + یک ردیف شنبلیله بهترتیب برابر با 860 و 67/4816 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. درصد اسانس شوید (85/2 درصد) در تمامی تیمارهای کشت مخلوط بالاتر از تیمار کشت خالص (2 درصد) بود. بیشترین سودمندی براساس شاخصهای نسبت برابری زمین (90/1= LER) از الگوی کشت مخلوط دو ردیف شوید + دو ردیف شنبلیله و کاهش یا افزایش عملکرد واقعی کل (18/2AYL=) و سودمندی کشت مخلوط (28/1= IA) از الگوی کشت مخلوط سه ردیف شنبلیله + یک ردیف شوید بهدست آمد که نشاندهنده افزایش سودمند زراعی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص دو گونه دارد.https://ppt.basu.ac.ir/article_1752_a79c433fbaeddb4b5546678b6ce9866e.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Path Analysis of Genetic Correlations of Morphological Characteristics Affecting Yield and Grouping of Strawberry Genotypes, Using Multivariate Statistical Techniqueتحلیل مسیر همبستگیهای ژنتیکی ویژگیهای مورفولوژیکی مؤثر بر عملکرد و گروهبندی ژنوتیپهای توتفرنگی با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره2940175310.22084/ppt.2016.1753FAاسماعیلعرب طاژان درهدانش آموخته کارشناسیارشد، گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایراناحمداسماعیلیدانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایرانعبدالحسینرضایی نژاددانشیار گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان، خرمآباد، ایران0000-0001-2345-6789فرهادکرمیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کردستان، سنندج، ایرانعلیقرقانیاستادیار، گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایرانJournal Article20140131In order to determine the relationship between yield and yield components and understanding the direct and indirect effects of morphological traits on yield, twenty genotypes of strawberry were studied. An experiment was done based on a randomized complete block design with three replications at Agricultural Research Center of Kurdistan. Morphological traits (number of leaf, runner, crown, inflorescence, flower and fruit per plant, and leaf area, leaf length/wide, petiole length, number of flower per inflorescence, fruit set, fruit size, inflorescence length, fruit weight and yield) were measured.Four components derived from principal component analysis accounted nearly 73% of whole variability in the evaluated genotypes. All genotypes were grouped into five clusters according to cluster analysis using Ward method and squared Euclidean distance coefficient. Results of biplot, were consistent largely with the results of principal components analysis and cluster analysis. Results of correlation analysis showed similar trends for genotypic and phenotypic correlations and in the most cases, the value for genotypic correlation was greater than phenotypic value. There were positive and significant genotypic and phenotypic correlation between number of leaf, crown, inflorescence, flower and fruit per plant and petiole length, number of flower per inflorescence, fruit set, fruit size, inflorescence length, fruit weight with yield; but correlation between number of leaf, runner and leaf length/wide with yield were not significant. The result of stepwise regression analysis showed that fruit set, fruit size, number of fruit were entered to the regression model with a determination coefficient of 0.95. Genetic Path coefficient analysis revealed that fruit size had the highest direct positive effect on yield and number of fruit had the highest indirect negative effect on yield by fruit size.به منظور تعیین روابط بین عملکرد و اجزای عملکرد، تجزیه همبستگی ها و تعیین اثر مستقیم و غیرمستقیم ویژگی های مورفولوژی بر عملکرد 20 ژنوتیپ توت فرنگی، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی کردستان مورد بررسی قرار گرفت. پانزده ویژگی شامل تعداد و سطح برگ، نسبت طول به عرض برگ، اندازه و وزن میوه، عملکرد، طول دمبرگ، تعداد گل آذین در بوته، تعداد میوه، طول گل آذین، تعداد ساقه رونده، تعداد تاج، تعداد گل در بوته و تعداد گل در گل آذین اندازه گیری شدند. با استفاده از تجزیه به مؤلفههای اصلی چهار مؤلفه اول 73 درصد از کل واریانس متغیرها را توجیه نمودند. با توجه به دندروگرام تجزیه کلاستر به روش وارد و بر اساس مربع فواصل اقلیدسی و با در نظر گرفتن خط برش در فاصله پنج، ژنوتیپ های توت فرنگی مورد مطالعه به پنج گروه اصلی تقسیم شدند. نتایج حاصل از تجزیه بایپلات تا حدود نسبتاً زیادی با نتایج حاصل از تجزیه به مؤلفه های اصلی و تجزیه کلاستر مطابقت داشت. در تجزیه همبستگی های فنوتیپی و ژنتیکی ویژگی ها، اکثر همبستگی های ژنتیکی، روند مشابهی را با همبستگی های فنوتیپی نشان دادند و در اکثر موارد همبستگی های ژنتیکی بیشتر از همبستگی های فنوتیپی بودند. همبستگی ژنتیکی و فنوتیپی مثبت و معنی داری بین ویژگی های تعداد برگ، طول دمبرگ، طول گل آذین، تعداد تاج، تعداد گل آذین، تعداد گل درگل آذین، تعداد گل در بوته، درصد تشکیل میوه، تعداد میوه، حجم و وزن میوه با عملکرد مشاهده شد. همبستگی ژنتیکی معنی دار بین ویژگی های تعداد ساقه رونده و نسبت طول به عرض برگ با ویژگی عملکرد مشاهده نشد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که درصد تشکیل میوه، حجم میوه و تعداد میوه با ضریب تبیین 95/0 وارد مدل شدند. نتایج تجزیه علیت نشان داد که ویژگی حجم میوه بیشترین اثر مستقیم و مثبت را بر عملکرد داشت و ویژگی تعداد میوه بالاترین اثر غیرمستقیم و منفی را از طریق حجم میوه بر عملکرد توت فرنگی دارا بود.https://ppt.basu.ac.ir/article_1753_ee2703a35356e04c1027585697b0582c.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Evaluation of Morphological Variation and Path Coefficient Analysis of Oil Content of Thymus daenensis Celak Populationsبررسی تنوع مورفولوژیکی و تحلیل ضرایب مسیر بازده اسانس در جمعیت های آویشن دنایی (Thymus daenensis Celak)4156175410.22084/ppt.2016.1754FAجوادهادیاندانشیار گروه مهندسی کشاورزی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایراناحسانکریمیدانشجوی دکتری گیاهان دارویی، گروه علوم باغبانی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانمرضیهشوریابیدانش آموخته کارشناسیارشد گیاهان دارویی، ادویه ای و نوشابه ای، گروه مهندسی کشاورزی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانفرزادنجفیدانشیار گروه مهندسی کشاورزی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانمحمد رضاکنعانیاستادیار گروه مهندسی کشاورزی، پژوهشکده گیاهان و مواد اولیه دارویی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20130505<em>Thymus daenensis</em> Celak is one of the most important medicinal plants and endemic species in Iran which has a large dispersion and wide distribution in the highlands of the Zagros Mountains. In this study, diversity of morphological traits and oil content (w/w) was evaluated among and within six natural habitats with diverse climates (Mehran, Bijar, Shekarnab, Ghateralan, Ghiagh and Semirom) .Beside, factors affecting on essential oil yield were determined by path coefficients analysis. The results indicated significant variation among populations for morphological traits. Cluster analysis divided individual plants into four independent groups corresponding to their geographical origin. The mean oil content was varied between 1.53-4.28% among populations. Path coefficient analysis showed that, among studied traits, inflorescences length and leaf length had highest direct effect while, bract length and plant height had highest indirect effect on the percentage of oil. Finally among the studied populations, population of Ilamis was suitable to be used in breeding and domestication programs due to good growth performance, adaptability to stress conditions and within population variation. <br />ation.آویشن دنایی یکی از مهمترین گیاهان دارویی و گونه های اندمیک ایران است که در ارتفاعات رشته کوه های زاگرس دارای تنوع و پراکنش وسیعی می باشد. در این تحقیق، تنوع صفات مورفولوژیکی و بازده اسانس آویشن دنایی (وزنی/ وزنی) در دو سطح درون و بین جمعیتی در شش رویشگاه طبیعی با اقلیم متنوع (مهران، بیجار، شکرناب، قاطرالن، قیاق و سمیرم) انجام شد و عوامل مؤثر بر درصد اسانس از طریق تجزیه و تحلیل ضرایب مسیر تعیین گردید. نتایج نشان داد تنوع قابل توجهی در بین جمعیت ها از نظر صفات مورفولوژیکی وجود دارد. تجزیه خوشه ای، افراد مورد مطالعه آویشن دنایی را در چهار گروه مستقل از هم تقسیم کرد که الگوی گروهبندی با منشاء جغرافیایی آنها تطابق بالایی داشت. میانگین بازده اسانس جمعیت ها بین 28/4-53/1 درصد متغیر بود. تجزیه و تحلیل ضرایب مسیر صفات مورفولوژیکی نشان داد صفات طول گل آذین و طول برگ بیشترین تأثیر مستقیم و صفات طول برگه و ارتفاع گیاه بیشترین تأثیر غیرمستقیم را بر درصد اسانس داشتند. در نهایت در بین جمعیتهای مورد مطالعه، جمعیت ایلام به جهت دارا بودن مجموعه ای از صفات مطلوب رشدی، سازگاری به شرایط تنش، همچنین تنوع مناسب درون جمعیتی به عنوان منبع ژنتیکی مطلوب، می تواند در برنامه های به نژادی و اهلی سازی مورد استفاده قرار گیرد. https://ppt.basu.ac.ir/article_1754_123e08660587f27453f7cc61a46c9e38.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Variability of Resistance to Alfalfa Weevil (Hypera postica Gyll.) Attack in Different Alfalfa Genotypes in Hamedan Conditionتنوع مقاومت نسبت به حمله سرخرطومی برگ یونجه در ژنوتیپهای مختلف یونجه (Hypera postica Gyll.) در شرایط همدان5767175510.22084/ppt.2016.1755FAمهدیکاکاییدانشآموخته مقطع دکتری اصلاحنباتات (ژنتیک)، گروه زراعت و اصلاحنباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانحجت الهمظاهری لقبدانشیار اصلاحنباتات، گروه زراعت و اصلاحنباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانمحمدخانجانیاستاد حشرهشناسی، گروه گیاهپزشکی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلیسینا، همدان، ایرانJournal Article20140223The forage yield of alfalfa (<em>Medicago sativa </em>L.) is reduced by the attack of alfalfa weevil (<em>Hypera postica</em> Gyll.) in most regions of the world, especially in Hamedan. In order to evaluate the resistance to this insect pest, 30 genotypes of alfalfa were studied in Hamedan using the completely randomized design (CRD). The results of the analysis of variance of all the studied traits showed a highly significant variability of all traits in genotypes. There was a significant difference in leaf greenness, pest damage percent, Plant height at the time of damage and percent of dry material at the level of 1% probability. This difference was significant for dry forage yield at the level of 5% probability. The results of the analysis of correlation showed a significant and positive correlation (P=0.695<sup>**</sup>) between the pest damage percent and larvae number at the level of 1% probability. In the stepwise regression for fresh forage yield, dry forage yield and dry material percent entered the model, respectively. These traits justified most of the changes in fresh forage yield with the cumulative contrast coefficient of 99.58%. Other studied traits did not have any significant influence on the model. With regard to the results of the present study, Karaj 2122 and Bami103, can be recommended as the optimum population, which are resistant to pests and suitable for cultivation in Hamedan. یونجه از جمله گیاهان علوفه ای دنیا (به ویژه ایران) می باشد. هرساله عملکرد این گیاه در منطقه همدان توسط حمله خسارت زای سرخرطومی کاهش مییابد. بنابراین، به منظور ارزیابی مقاومت به آفت فوق در ژنوتیپ های مختلف این گیاه، 30 جمعیت یونجه زراعی موجود در ژرمپلاسم مزرعه ای با آرایش طرح کاملاً تصادفی در منطقه همدان مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی، تنوع فراوانی از نظر کلیه صفات در ژنوتیپ ها نشان داد. سبزینگی برگ، درصد خسارت آفت، ارتفاع گیاه در زمان بروز خسارت، ارتفاع گیاه در زمان برداشت و درصد ماده خشک در سطح احتمال یک درصد و صفت عملکرد علوفه خشک در سطح احتمال پنج درصد تفاوت معنی داری داشتند. نتایج تجزیه همبستگی ها نشان داد که بین صفت درصد خسارت آفت و تعداد لارو همبستگی مثبت و معنی دار (<sup>**</sup>695/0) در سطح احتمال یک درصد وجود داشت. رگرسیون گامبهگام برای عملکرد تر علوفه نشان داد که صفات عملکرد خشک علوفه و درصد ماده خشک وارد مدل شدند و با ضریب تبیین تجمعی 58/99 درصد بیشترین تغییرات عملکرد تر علوفه را توجیه نمودند. سایر صفات مورد مطالعه تأثیر معنی داری بر مدل نداشتند. با توجه به نتایج به دست آمده، جمعیت های کرج2122 و بمی103 را میتوان جزء جمعیت های مطلوب و متحمل به آفت در این مطالعه و مناسب همدان پیشنهاد نمود.<br /> .https://ppt.basu.ac.ir/article_1755_3ec802a71a1ba99ebc1a530060a85341.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521The Effect of Applying Biological Fertilizer, Chemical, and Manure on some of Qualitative Characteristics of Forage Sorghum under Greenhouse Conditionاثر کاربرد کودهای زیستی، شیمیایی و آلی بر برخی ویژگیهای کیفی علوفه سورگوم دانهای در شرایط گلخانه6980176310.22084/ppt.2016.1763FAرضاکمائیدانشجوی کارشناسی ارشد زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی (مشهد)، ایرانحسینرجائی شریف آبادیدانشجوی دکترای تخصصی تغذیه دام، گروه علوم دام، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی (مشهد)، ایرانمهدیپارسادانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی (مشهد)، ایرانمحسنجهاندانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی (مشهد)، ایرانعباسعلیناصریاناستاد گروه علوم دام، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، خراسان رضوی (مشهد)، ایرانJournal Article20140521Fertilizer management is most important factor in success of plants crops cultivation. Application of biological fertilizers is important in production of these plants with the aim of elimination or significant reduction of chemical inputs and also increase of soil fertility and improvement of plant growth and quality. An experim was conducted to study the response of some qualitative characteristics of forage sorghum to biological, chemical, and manure, in a randomized complete block design with three replications. The experimental treatments included three biofertilizers and their combination and vermicompost and chemical fertilizer as follow: 1- mycorhhiza arbuscular species Glomus moseae + vermicompost, 2- mycorhhiza + nitrocsin (included bacteries <em>Azospirillum</em> sp. and <em>Azotobacter</em> sp.), 3- mycorhhizaarbuscular + Rhizobium (<em>Rhizobium</em> sp.), 4-mycorhhizaarbuscular + Chemical fertilizer NPK, 5- mycorhhizaarbuscular (<em>Glomus moseae</em>) and 6-control. In this experiment, although the treatments have not significant effects on ash, NDF and ADF, however, crude protein, dry matter digestibility as well as organic matter digestibility were affected by experimental treatments. The results showed that the percent of crude protein (15/19 percent), dry matter digestibility (70/12 percent) and organic matter digestibility (72/16 percent) were higher in integrated mycorhhiza and nitrocsine treatment in comparison whit other treatments. The numerical highest percent of ash (9.8 percent) was observed in mycrhhoriza plus vermicampost. In conclusion, the integration of mycrhhoriza and biological nitrocsine had the higher positive impact on forage quality of sorghum. Therefore, it could be concluded that biological fertilizers may be considered as a suitable replacement for a lot of chemical fertilizers consumption in sustainable agricultural systems.مدیریت کود یک عامل مهم در موفقیت کشت گیاهان زراعی میباشد. کاربرد کودهای زیستی در تولید این گیاهان با هدف حذف یا کاهش قابل ملاحظه مصرف نهادههای شیمیایی و همچنین افزایش حاصلخیزی خاک و بهبود رشد و کیفیت گیاه، از اهمیت زیادی برخوردار است. بهمنظور بررسی واکنش برخی از ویژگیهای کیفی علوفه سورگوم دانهای به استفاده از کودهای زیستی، شیمیایی و آلی، آزمایشی بهصورت طرح بلوک کامل تصادفی و در 3 تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل 3 نوع کود بیولوژیک و تلفیق آنها با یکدیگر و ورمیکمپوست و کود شیمیایی به شرح زیر بود: 1- قارچ میکوریزا آربسکولار گونه <em>eaessom</em> <em>sumolG</em> + ورمیکمپوست، 2- قارچ میکوریزا + کود زیستی نیتروکسین (حاوی باکتریهای .ps <em>mulliripsozA</em> و .ps <em>retcabotozA</em>)، 3- قارچ میکوریزا + ریزوبیوم (.ps <em>muibozihR</em>)، 4- قارچ میکوریزا + کود شیمیایی NPK، 5- قارچ میکوریزا <em>eaessom</em> <em>sumolG</em> و 6- شاهد. در این آزمایش، هرچند تیمارها اثر معنیداری بر میزان خاکستر، اجزای دیواره سلولی (مواد نامحلول در شوینده خنثی) و اجزای دیواره سلولی به جزء همیسلولز (مواد نامحلول در شوینده اسیدی) نداشتند اما توانستند صفات و ویژگیهایی نظیر پروتئین خام، گوارشپذیری ماده خشک و گوارشپذیری ماده آلی را بهطور معنیداری تغییر دهند. نتایج نشان داد که بیشترین درصد پروتئین خام (19/15 درصد)، گوارشپذیری ماده خشک (21/07 درصد) و گوارشپذیری ماده آلی (61/27 درصد) در تیمار تلفیقی میکوریزا و نیتروکسین و بیشترین درصد خاکستر (8/9 درصد) از تیمار تلفیقی کود میکوریزا و ورمیکمپوست حاصل شد. با توجه به نتایج آزمایش، بهترین تیمار کودی برای سورگوم دانهای مخلوط قارچ میکوریزا و کود زیستی نیتروکسین پیشنهاد میگردد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کودهای بیولوژیک میتوانند بهعنوان جایگزینی مناسب برای بخشی از کودهای شیمیایی در سیستمهای کشاورزی پایدار مورد استفاده قرار گیرند.https://ppt.basu.ac.ir/article_1763_8f347ae4b87c393ac833112daf0a16ef.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Investigation of Growth and Phenology of Main Crop and Ratoon of Rice Cultivars in Differents Cropping Systemsبررسی رشد و فنولوژی محصول اصلی و راتون ارقام برنج در سامانههای زراعی مختلف81101176910.22084/ppt.2016.1769FAسلماندستانپژوهشگر پسادکتری، بخش مهندسی ژنتیک و ایمنی زیستی، پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران، کرج، ایرانقرباننورمحمدیاستاد گروه زراعت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانحمیدمدنیدانشیار گروه زراعت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اراک، اراک، ایرانمحبوبهابراهیمیاستادیار گروه کشاورزی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایراناسماعیلیساریاستادیار گروه کشاورزی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایرانJournal Article20140131This experiment was carried out with aim of evaluation of phenological traits of main crop and ratoon of rice in cropping system, as split plot in randomized complete blocks design with four replications at Neka, Mazandaran, Iran in 2011 and 2012. Planting systems were chosen as main plots (Conventional, Improved and SRI or System of Rice Intensification) and rice cultivars as sub plots (Sang Tarom, Tarom Hashemi, Neda and Shiroodi). The results showed that in conventional system the growth stage was longer and delay to enter there productive phase led to reduction of paddy yeild of main crop and ratoon. In SRI,create optimal conditions for growth cause to increase yield. The most paddy yield of main crop was produced for Neda and Shiroodi cultivars. Paddy yield of ratoon for Tarom Hashemi cultivar was 7.53 % more than Sang Tarom cultivar. The maximum paddy yield of main crop was obtained at interaction of SRI and Neda cultivar. The most harvest index of main crop was achieved at interaction of SRI and Shiroodi cultivar. The highest harvest index of ratoon crop was observed at interaction of SRI and improved systems for Tarom Hashemi cultivar. Therfore, rice cultivars planting in SRI had the higher efficiencythan improved and conventional systems.این آزمایش با هدف ارزیابی فنولوژی رشد محصول اصلی و راتون برنج در سامانههای زراعی، بهصورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در مزرعه پژوهشی واقع در شهرستان نکا طی سالهای 1390 و 1391 اجرا شد. نظامهای کاشت رایج، بهبودیافته و فشرده[1] بهعنوان عامل اصلی و ارقام سنگ طارم، طارم هاشمی، ندا و شیرودی بهعنوان عامل فرعی بودند. نتایج نشان داد که در نظام کاشت رایج دوره رشد طولانیتر بوده و تأخیر در وارد شدن به مرحله زایشی به کاهش عملکرد شلتوک محصول اصلی و راتون منجر شد. در نظام کاشت فشرده ایجاد شرایط بهینه رشد باعث افزایش عملکرد شد. بیشترین عملکرد شلتوک محصول اصلی برای دو رقم ندا و شیرودی تولید شد. عملکرد شلتوک راتون رقم طارم هاشمی بهمیزان 53/7 درصد بیشتر از رقم سنگ طارم بود. حداکثر عملکرد شلتوک محصول اصلی در اثر متقابل نظام کاشت فشرده و رقم ندا حاصل شد. بیشترین شاخص برداشت محصول اصلی در اثر متقابل بین نظام کاشت فشرده و رقم شیرودی (12/57 درصد) بهدست آمد. بالاترین شاخص برداشت راتون نیز در اثر متقابل دو نظام کاشت فشرده و بهبودیافته برای رقم طارم هاشمی مشاهده شد. بنابراین، کاشت ارقام برنج در نظام کاشت فشرده سودمندی بالاتری نسبت به نظام کاشت بهبودیافته و رایج داشت.https://ppt.basu.ac.ir/article_1769_90b7998717e4c55d76071d5aa72ce2ff.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Evaluation of Self-compatiblity, Flowering Time and Morphological Variables in some Almond Genotypes to Choose Superiorsارزیابی خودسازگاری، زمان گلدهی و خصوصیات مورفولوژیکی برخی از ژنوتیپهای بادام برای دستیابی به انتخابهای برتر103124176410.22084/ppt.2016.1764FAعبدالهخدیوی خوباستادیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایران0000-0001-6354-445Xعصمتاوسطیدانشآموخته کارشناسی، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایرانJournal Article20140913Almond is an economically important species of genus <em>Prunus</em>. Self-incompatibility and less quality fruit are the most important limitative problems for fruit set and cropping in almond. Also, almond is the earliest temperate tree crop to bloom, which limits production in areas with spring frosts. One of the main breeding objectives for almond is finding or production of late-flowering cultivars. Thus, this study was conducted in 90 seedling genotypes of almond for finding self-compatible and late-flowering genotypes. Results of the first experiment showed that five genotypes including No. 30, 42, 56, 63 and 82 were semi-self-compatible. Results of the second experiment showed that the considered genotypes had significant differences in flowering time; so that flowering time varied from March 12 to March 30. Flowering time of 10 genotypes (No. 13, 14, 19, 31, 58, 62, 63, 76, 80 and 82) ranged from 25 to 30 March, which were known as late to very late flowering genotypes. Furthermore, flowering time for 33 genotypes were recorded from 20 to 24 March and they clustered as late flowering genotypes. These two groups can be used as parents in breeding programs or after evaluation of vegetative and fruit traits for cultivation in commercial orchards. According to results of the third experiment, 13 out of 43 late flowering genotypes including No. 3, 6, 13, 14, 23, 43, 57, 62, 63, 71, 77, 80 and 82 were the best genotypes in terms of consistent high fruit set, large nut, large kernel and high kernel percentage and can be singled out for cultivation in orchard.بادام یکی از گونه های مهم جنس <em>Prunus</em> از نظر اقتصادی می باشد. خودناسازگاری یکی از مشکلات مهم و محدودکننده در میزان تشکیل میوه و محصول دهی بادام می باشد. بنابراین شناسایی ارقام خودسازگار بادام اهمیت ویژه ای دارد. از مشکلات دیگر تولید بادام سرمای دیررس بهاره بوده که برای رفع آن باید ارقام دیرگل و مقاوم به سرمای بهاره معرفی کرد. بنابراین، آزمایشات زیر با هدف بهدست آوردن ارقام خودسازگار و دیرگل برتر روی 90 ژنوتیپ بذری بادام در شهرستان آشتیان از توابع استان مرکزی صورت گرفت. در آزمایش اول میزان خودسازگاری ژنوتیپ ها مورد بررسی قرار گرفت که تعداد پنج ژنوتیپ 30، 42، 56، 63 و 82 نیمه خودسازگار تشخیص داده شدند. در آزمایش دوم زمان گلدهی ژنوتیپ ها مورد مطالعه قرار گرفت که زمان گلدهی 43 عدد از ژنوتیپ های مورد مطالعه از یک تا یازده فروردین ثبت شد که با توجه به اینکه در این زمان از سال احتمال سرمازدگی بهاره کاهش پیدا میکند لذا این ژنوتیپ ها میتوانند کاندیدای خوبی بهعنوان والد دیرگل در برنامه ها اصلاحی باشند و یا بعد از بررسی خصوصیات کمی و کیفی میوه، در صورت تأیید بهعنوان رقم تجاری مورد استفاده قرار بگیرند. از این تعداد، زمان گلدهی 10 عدد از ژنوتیپ ها (شامل ژنوتیپهای شماره 13، 14، 19، 31، 58، 62، 63، 76، 80 و 82) از تاریخ شش فروردین تا 11 فروردین ثبت شد که این ژنوتیپها بهعنوان ژنوتیپ های دیرگل تا خیلی دیرگل طبقه بندی شدند. در آزمایش سوم؛ صفات رویشی و میوه ژنوتیپ های انتخاب شده به عنوان دیرگل و خیلی دیرگل (43 ژنوتیپ) مورد ارزیابی قرار گرفت و با توجه به خصوصیات یک بادام خوب از نظر تولیدکننده و مصرفکننده (دیرگلی، عملکرد زیاد، مغز بزرگ، رنگ مغز، طعم مغز و درصد مغز زیاد)؛ تعداد 13 ژنوتیپ شامل ژنوتیپ های شماره 3، 6، 13، 14، 23، 43، 57، 62، 63، 71، 77، 80 و 82 بهعنوان ژنوتیپ های برتر معرفی شدند که برای احداث باغات بادام به باغداران توصیه میشوند. https://ppt.basu.ac.ir/article_1764_0d9d3312e492501ff2247dfe12701d70.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521The Comparision of Different Methods, to Evaluate of Wheat Cell Sap Electrical Conductivity under Water Deficit Stress with Spectrophotometer Unitمقایسه روشهای مختلف تعیین هدایت الکتریکی شیره سلولی گندم تحت تنش کمبود آب با دستگاه طیفسنج نوری125136176510.22084/ppt.2016.1765FAمحمدمیرزاخانیاستادیار گروه زراعت، واحد فراهان، دانشگاه آزاد اسلامی، فراهان، ایران0000-0001-7247-4940زهراهمتیدانشجوی کارشناسی علوم کشاورزی، دانشگاه پیام نور اراک، اراک، ایران.Journal Article20130625In order to evaluate the comparison of different methods, to evaluate of wheat cell sap electrical conductivity under water deficit stress with spectrophotometer unit, this study was carried out in field of Arak Payam Noor University in 2009. A split-plot arrangement of treatment in a randomized complete block design with three replications was used. Water stress (I<sub>0</sub>= Control irrigation, I<sub>1</sub>, I<sub>2</sub>, I<sub>3</sub> = Irrigation about 85, 70 and 55% plant requirement water, were assigned in the main plots and different levels of zeolite application (Z<sub>0</sub>= without zeolite application, Z<sub>1</sub>, Z<sub>2</sub>, Z<sub>3</sub>, 3, 6 and 9 ton ha<sup>-1</sup>) in sub plots. Each sub plot consisted of 4 rows, 5 m long with 50 cm between rows space and 5 cm between plants on the rows. In this study characteristics such as: grain yield, absorption of spect in control treatment, absorption of spect in methanol treatment, absorption of spect in asetone treatment, absorption of spect in manithol treatment, absorption of spect in 50 degree water and absorption of spect in 60 degree water were assessed. Results indicated that (Irrigation about 70% of plant requirement water + without zeolite application) with average rate of absorbtion by spectrophotometer (67.90%) and (Irrigation about 85% of plant requirement water + 9 ton ha<sup>-1</sup>zeolite application) with average (33.67%) were significantly superior to the other treatments. بروز تنش کمبود آب در سلولهای گیاهی رشد و تقسیم سلولی را کاهش داده و یا متوقف می نماید و در نتیجه بر رشد و عملکرد گیاه موثر خواهد بود. جهت بررسی اثر تنش کمبود آب و مصرف مقادیر مختلف زئولیت، آزمایشی در سال زراعی 1390-1389 به صورت کرت های یکبار خرد شده در مزرعه آموزشی– تحقیقاتی دانشگاه پیام نور اراک با سه تکرار اجرا شد. تنش کمبود آب به عنوان عامل اصلی در چهار سطح I<sub>0</sub>= آبیاری بر اساس نیاز آبی گیاه (شاهد)، I<sub>1</sub>، I<sub>2 </sub>و I<sub>3 </sub>به ترتیب آبیاری به میزان 85،70 و 55 درصد نیاز آبی گیاه، در کرت های اصلی و مصرف مقادیر مختلف زئولیت بهعنوان عامل فرعی در چهار سطح Z<sub>0</sub>= عدم مصرف زئولیت (شاهد)، Z<sub>1</sub>، Z<sub>2 </sub>و Z<sub>3</sub> مصرف زئولیت به مقدار سه، شش و نه تن در هکتار در کرت های فرعی قرار داده شدند. نتایج نشان داد که اثر متقابل تیمار تنش کمبود آب و مصرف زئولیت بر صفاتی مانند عملکرد دانه، مقدار جذب طول موج 525 نانومتر توسط دستگاه طیفسنج نوری در نمونههای تیمارهای شاهد، متانول، استون، مانیتول، آب 50 درجه و آب 60 درجه سانتی گراد معنیدار شد. همچنین بیشترین و کمترین میزان جذب طول موج 525 نانومتر توسط دستگاه طیفسنج در تیمار آب 60 درجه سانتی گراد با میانگین 90/67 و 67/33 درصد به ترتیب متعلق به تیمار آبیاری بر اساس 70 درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف زئولیت و تیمار آبیاری بر اساس 85 درصد نیاز آبی گیاه و مصرف نه تن در هکتار زئولیت بود. بنابراین تنش کمبود آب می تواند باعث تخریب غشاء سلول های گیاهی شود و در نتیجه کنترل سلول بر ورود و خروج الکترولیت ها کاهش خواهد رفت. https://ppt.basu.ac.ir/article_1765_c38035352a46d5e202675bb471f2bea9.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Effect of Cadmium and Zeolite on Vegetative Growth Parameters of Cress (Lepidium sativum L.) and Radish (Raphanuss ativus L.)اثر کادمیوم و زئولیت بر صفات رشد شاهی (Lepidium sativum L.) و تربچه (Raphanus sativus L.)137146177010.22084/ppt.2016.1770FAصمدخرسندیدانشجوی سابق کارشناسی ارشد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانصاحبعلیبلندنظردانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانمحمدعدلی پورکارشناس ارشد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20140118In order to investigate the effect of cadmium and zeolite on vegetative growth of cress and radish a factorial experiment carried out in a completely randomized design with 3 replications at Research Station of Tabriz University. Cadmium as the first factor at 5 concentrations (0, 5, 10, 20 and 40 mg/kg soil) from cadmium sulfate and zeolite (Klinoptiolite, Sabzevar) as the second factor with two levels (0 and 1% w/w soil) were studied. The result showed that cadmium significantly affected dry and fresh weight and leaf area of cress and root weight, length and diameter and leaf fresh and dry weight of radish. Zeolite only affected cress leaf area and fresh weight significantly. Treatment with 40 mg/kg Cd led to decreasing of radish root fresh and dry weight about 38 and 36% respectively. Application of zeolite in the soil improved growth characteristics of radish, whereas this amendment positive effect on cress was not observed. Cress leaf area was increased 2-fold by the addition of zeolite in 20 mg/kg Cd treatment. Cadmium had negative effect on growth characteristics of both plant and its negative effects on some traits was reduced by application of zeolite.بهمنظور بررسی اثر کادمیوم و زئولیت بر رشد رویشی دو سبزی شاهی و تربچه، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان دانشگاه تبریز در سال 1390 به اجرا درآمد. کادمیوم بهعنوان فاکتور اول در پنج غلظت (صفر، پنج، 10، 20 و 40 میلیگرم بر کیلوگرم خاک) از منبع سولفات کادمیوم و زئولیت (کلینوپتیلوئیت سبزوار) در دو سطح (صفر و یک درصد وزن خاک) بهعنوان فاکتور دوم استفاده شد. براساس نتایج بهدست آمده مشاهده شد که غلظتهای مختلف کادمیوم بر وزن تر و خشک و سطح برگ گیاه شاهی و وزن تر و خشک برگ و ریشه و طول و قطر ریشه گیاه تربچه مورد بررسی معنیدار است. درحالیکه اثر زئولیت فقط در مورد سطح برگ و وزن تر گیاه شاهی معنیدار بود. در تیمار 40 میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم وزن تر و خشک ریشه در تربچه به ترتیب 38 و 36 درصد کاهش یافت. حضور زئولیت در خاک موجب بهبود صفات رشدی گیاه شاهی شد اما در مورد گیاه تربچه این حالت مشاهده نشد. در تیمار 20 میلیگرم بر کیلوگرم کادمیوم با افزودن زئولیت سطح برگ شاهی به 2 برابر افزایش یافت. کادمیوم اثر منفی بر صفات رشدی هر دو گیاه داشت و کاربرد زئولیت اثرات منفی آن را در بعضی از صفات مورد بررسی کاهش داد. https://ppt.basu.ac.ir/article_1770_85aa629f0b5776a612a1f121d02c9055.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521The Effects of Salinity on Vegetative Growth Physiology, Yield Properties and Fruit Quality of Strawberry cv. Camarosaاثر شوری بر فیزیولوژی رشد رویشی، اجزاء عملکرد و خصوصیات کیفی میوه توتفرنگی رقم کاماروزا147161177110.22084/ppt.2016.1771FAسیدمحمدحسنمرتضویدانشیار و استاد گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانسلالهنجفیدانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایراننورالهمعلمیاستاد گروه باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20141231Strawberry is one of the unique small fruits which it’s annual (in glasshouse) and perennial culture has been expanding. This plant is sensitive to salinity. This research was done to investigate the effects of different salinity levels (0, 15, 30, 45 and 60 mM NaCl) on changes of vegetative and reproductive growth and fruit quality of strawberry in hydroponics system. The experiment was done based on a randomized complete blocks design with three replicates. The results showed that by increasing the level of salinity, in addition of considerable loss of fresh and dry weight of plant shoot and root parts, leaves number and area also reduced significantly so that the plant yield at different salinity levels of 15, 30, 45 and 60 mM reduced by 20, 42, 45 and 65% respectively compared to control. The salinity stress also resulted in reduced leaf chlorophyll and relative water content, fruit TSS and titratable acidity while the amount of leaf electrolyte leakage, necrosis area and percentage, fruit anthocyanin, antioxidant capacity, phenolic content, proline and firmness were enhanced by increasing the level of salinity. Totally the majority of changes in response to using salinity stress were observed in vegetative and reproductive plant growth, while, changes in the properties of fruit quality was less affected by salinity.توتفرنگی یکی از میوههای ارزشمندی است که کشت آن بهصورت چندساله و یکساله (گلخانهای) رو به گسترش است. این گیاه به شوری حساس میباشد. این پژوهش بهمنظور بررسی اثر سطوح مختلف شوری (صفر، 15، 30، 45 و 60 میلیمولار کلریدسدیم) بر تغییرات رشد رویشی، زایشی و خصوصیات کیفی میوه توتفرنگی رقم کاماروزا در شرایط هیدروپونیک اجرا گردید. آزمایش در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که با بیشتر شدن سطح شوری علاوهبر کاهش قابل توجه وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، تعداد و سطح برگ، اجزای عملکرد نیز کاهش چشمگیری یافت بهگونهای که عملکرد بوته در سطوح شوری 15، 30، 45 و 60 میلیمولار بهترتیب 20، 42، 45 و 65 درصد نسبت به شاهد کاهش یافت. تنش شوری همچنین سبب کمتر شدن کلروفیل و محتوای نسبی آب برگ، غلظت مواد جامد محلول کل و اسیدیته قابل تیتر میوه گردید، درحالیکه مقدار نشت الکترولیت برگ، درصد و سطح نکروزه برگ، محتوای آنتوسیانین، ظرفیت آنتیاکسیدانی، مواد فنولی، پرولین و سفتی میوه با بیشتر شدن سطح شوری افزایش یافت. بهطورکلی بیشترین تغییرات بر اثر اعمال تنش شوری در رشد رویشی و زایشی مشاهده گردید. درحالیکه تغییرات در خصوصیات کیفی میوه به مقدار کمتری تحت تاثیر شوری قرار گرفت.<br /> <strong> </strong>https://ppt.basu.ac.ir/article_1771_e7175892de07decee26ea8faa33707d2.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Effects of Nitrogen Rates and Seed Inoculation with Plant Growth Promoting Rhizobacteria (PGPR) on Grain Weight Per Plant, Chlorophyll Content and Fertilizer Use Effeciency of Triticaleتأثیر مقادیر نیتروژن و تلقیح بذر با باکتریهای افزاینده رشد گیاه بر وزن دانه در بوته، محتوای کلروفیل و کارآیی مصرف کود تریتیکاله163177177210.22084/ppt.2016.1772FAرئوفسید شریفیاستاد گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانسپیدهعباس پورفارغ التحصیل کارشناسی ارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانرضاسید شریفیاستادیار گروه علوم دامی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20130819In order to study of nitrogen rates and seed inoculation with plant growth promoting rhizobacteria (PGPR) on grain weight per plant, chlorophyll content and fertilizer use effeciency of triticale<em>, </em>a factorial experiment was conducted based on randomized complete block design with three replications in research greenhouse University of Mohaghegh Ardabili in 2011. Factors were: nitrogen fertilizer rates (0, 80,160 and 240 kg N ha<sup>-1</sup>) as urea and seed inoculation with PGPR containing, (without inoculation as control, seed inoculation with <em>Azospirillum lipoferum</em> strain OF,<em> Psedomunas</em> <em>putida</em> strains 41 and 9. Results indicated that nitrogen rates and seed inoculation with PGPR had significant effects on grain weight, number of grains per spike, spike length, grain 100 weight, harvest index and grain protein percentage and the other traits. Increasing N fertilization increased grain protein percentage. Maximum of grain protein was obtained in seed inoculation with <em>Psedomunas </em>strain 9.Means comparison of seed inoculation with PGPR× nitrogen rates showed that grain weight at seed inculation with <em>Azospirillum</em> <em>lipoferum</em>× 160 kg N ha<sup>-1</sup> was more than application of 240 kg N ha<sup>-1</sup>× no seed inoculation. Maximum of nitrogen use efficiency was obtained at application of 80 kg N ha<sup>-1</sup> in seed inoculation with<em> Azospirillum lipoferum</em>. It seems that in order to increasing of grain weight per plant, and some agronomic traits can be suggested that seed inoculation of triticale be applied with <em>Azospirillum lipoferum</em>× application of 160 kg N ha<sup>-1</sup>. بهمنظور بررسی تأثیر مقادیر نیتروژن و تلقیح بذر با باکتریهای محرک رشد بر وزن دانه در بوته، محتوای کلروفیل و کارآیی مصرف کود تریتیکاله، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه پژوهشی دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 انجام گردید. تیمارها مقادیر کود نیتروژنه (صفر،80، 160و240 کیلوگرم در هکتار) از منبع اوره و تلقیح بذر با باکتریهای افزاینده رشد ( تلقیح بذر با آزوسپیریلوم لیپوفروم استرین OF، سودوموناس پوتیدا سویههای 41 و 9 و عدم تلقیح بذر بهعنوان شاهد) بودند. نتایج نشان داد که تلقیح بذر با باکتریهای افزاینده رشد و مقادیر کود نیتروژن تأثیر معنیداری بر وزن دانه در بوته، تعداد دانه در سنبله، طول سنبله، وزن صد دانه، شاخص برداشت، درصد پروتئین دانه و دیگر صفات مورد بررسی داشت. افزایش کود نیتروژن، درصد پروتئین دانه را افزایش داد. بیشترین درصد پروتئین دانه (24/11) در تلقیح بذر با سودوموناس سویه 9 بهدست آمد. مقایسه میانگین تلقیح بذر با باکتری های افزاینده رشد در مقادیر کود نیتروژنه نشان داد که وزن دانه در بوته در تلقیح بذر با آزوسپریلوم لیپوفروم در مصرف160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بیشتر از کاربرد 240 کیلوگرم کود نیتروژنه درحالت عدمتلقیح بذر با باکتری بود. بالاترین کارآیی مصرف کود در ترکیب تیماری <sub>80</sub>N × تلقیح بذر با باکتری آزوسپیریلوم لیپوفروم بهدست آمد. به نظر میرسد بهمنظور افزایش وزن دانه در بوته و دیگر خصوصیات زراعی، میتوان پیشنهاد نمود که تلقیح بذر تریتیکاله با آزوسپریلوم در مصرف 160 کیلوگرم کود نیتروژنه در هکتار بهکار برده شود.https://ppt.basu.ac.ir/article_1772_935cfaff1ef38a93194ec8fd64458669.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Evaluation Effects of Chemical Thinning on the Quality and Quantity of Fruits in Two Peach Cultivarsبررسی اثرات تنک شیمیایی روی برخی صفات کمی و کیفی دو رقم تجارتی هلو179191177310.22084/ppt.2016.1773FAحسینفتحیمحقق باغبانی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی، ایستگاه تحقیقات باغبانی سهند، تبریز، ایرانعادلپیرایشمحقق باغبانی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل، ایستگاه تحقیقات باغبانی مشگین شهر، مشگین شهر، ایرانیوسفجهانی جلودارمحقق باغبانی، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اردبیل، ایستگاه تحقیقات باغبانی مشگین شهر، مشگین شهر، ایرانجلیلدژم پوراستادیار پژوهشی، باغبانی (میوهکاری)، بخش تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر، مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی، تبریز، ایرانJournal Article20140802This research was carried out in order to evaluation effects of chemical thinners (Urea and NAA) on quantitative and qualitative characteristics on 2 peach cultivars (Sun crest and Dixired) in Meshkinshar region. Experiments were carried out based on randomized complete block design with five treatments and three replications for 2 years. Treatments were urea (10 and 12%), NAA (15 and 20 ppm) and control trees take place at full bloom stage. Characteristics such as flower abscission, fruit weight, fruit sizes, acidity, TSS and yield were measured. Results showed that effect of different concentrations of urea and NAA on flower abscission, fruit weight, fruit size, acidity, TSS and yield in cultivars were significant. Different concentrations of urea and NAA causes increased flower abscission, fruit weight, fruit size and decreased yield in studied cultivars in comparison with control trees. Mean comparison results showed that urea at 12% treatment had the most effects on flower abscission and such urea 12% had lowest yield in all cultivars. This treatment increased fruit weight and fruit size in all cultivars in comparison to other treatment. Urea 12% had highest and NAA 15 and 20 ppm had lowest acidity in Cv.dixired. NAA at 15 and 20 ppm had the most effects on TSS in comparison other treatments in sun crest peach. The highest yield was obtained from control trees in two cultivars.بهمنظور بررسی اثرات تنککنندگی اوره و نفتالین اسید استیک (NAA) این تحقیق بهمدت سه سال بهصورت طرح بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار در ایستگاه تحقیقات باغبانی مشکین شهر روی دو رقم تجاری (دکسی رد و سانکرست) اجرا شد. تیمارها شامل اوره (10 و 12%)، نفتالین اسید استیک (15 و 20 پی پی ام) و شاهد بودند. در تمام گل ارقام هلو با اوره 10 و 12% و NAA 15 و 20 پی پی ام محلول پاشی شدند. یک ماه پس از محلولپاشی درصد ریزش گل و در زمان برداشت، صفات کیفی شامل: اندازه، وزن، اسیدیته، درصد مواد جامد محلول میوه و عملکرد هر تیمار جداگانه محاسبه شدند. نتایج نشان داد که در ارقام مورد مطالعه کاربرد اوره 10 و 12% و نفتالین اسید استیک 15 و 20 پی پی ام بهعنوان تنککننده باعث کاهش عملکرد، افزایش ریزش گل، افزایش وزن، حجم و صفات کیفی میوه نسبت به شاهد گردیدند. در ارقام مورد آزمایش کاربرد اوره 12% باعث بیشترین ریزش گل شد و عملکرد را نسبت به سایر تیمارها کاهش داد ولی وزن و حجم میوه های درختان تیمار شده بزرگتر از سایر درختان بود. در هلو دکسی رد تیمار با 12% اوره بیشترین و 15 و 20 پی پی ام نفتالین اسیداستیک کمترین اسیدیته را داشتند. در هلو سانکرست محلولپاشی با 15 و 20 پیپیام نفتالین اسیداستیک بهطور مشترک بیشترین مواد جامد محلول را داشتند. https://ppt.basu.ac.ir/article_1773_d3c17884e837c1d6f87d7490626a884e.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Comparison of the Essential Oil Content and Composition of Fresh Leaf and Flower of Spearmint (Mentha spicata L.) Cultivated in Hamidieh and Shoshtar Locations at Different Harvest Timesمقایسه درصد و اجزای اسانس برگ و گل تازه نعنا دشتی (Mentha spicata L.) کشت شده در مناطق حمیدیه و شوشتر در زمانهای مختلف برداشت193205177410.22084/ppt.2016.1774FAمحمدمحمودی سورستانیاستادیار، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانمهرداداکبرزادهفارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته علوم باغبانی، گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20140324Spearmint (<em>Mentha spicata</em> L.) is one of the most important medicinal plants of the mint family that have numerous applications in food, cosmetical and pharmaceutical industries due to its valuable medicinal properties. In this research, the change in essential oil content and composition of fresh leaf and flower of spearmint cultivated in Hamidieh and Shoshtar locations during five months on 2012 were studied. Fresh leaf samples were harvested on May, July, August, September and October. Fresh flower samples were harvested on July, August and September. The essential oil was extracted by Clevenger apparatus base on water distillation and analyzed by GC and GC-MS. Result showed that the harvest time had a significant effect on essential oil content of leaf and flower of both locations. The highest essential oil content of leaf (0.74%) and flower (2.84%) of Hamidieh samples were recorded on July and August, respectively and on August for Shoshtar samples (0.98 and 2.07%). The lowest essential oil content of leaf (0.26 and 0.42%) and flower (1.52 and 1.64%) were observed on May and July for both locations, respectively. In Hamidieh samples, the highest (69.60%) and lowest (51.92%) amounts of carvone of leaf were observed on October and May, respectively and the highest (63.80%) and lowest (53.33%) amounts of carvone of flower were also recorded on September and August, respectively. In Shoshtar samples, the highest carvone amount of leaf (64.03%) and flower (58.95%) was obtained on July and August, respectively and its lowest (60.34 and 54.26%) amount was observed on September. The highest limonene amount of leaf (23.30%) and flower (30.87%) was observed on July and August for Hamidieh samples and on August (20.99%) and September for Shoshtar (28.52%) samples, respectively. نعنا دشتی (<em>Mentha spicata</em> L.) یکی از مهمترین گیاهان دارویی خانواده نعنا میباشد که بهدلیل خواص دارویی ارزشمند کاربرد زیادی در صنایع غذایی، آرایشی-بهداشتی و داروسازی دارد. در این تحقیق تغییرات درصد و اجزای اسانس نعنادشتی کشت شده در مناطق حمیدیه و شوشتر طی پنج ماه از سال 1390 در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی بررسی گردید. نمونههای برگ تازه در اواسط ماههای اردیبهشت، تیر، مرداد، شهریور و مهر و نمونههای گل تازه در اواسط ماههای تیر، مرداد و شهریور برداشت شدند. نمونهها بهوسیله کلونجر و به روش تقطیر با آب اسانس گیری شدند و اجزای اسانس با دستگاه GC و GC-MS آنالیز شدند. نتایج نشان داد که زمان برداشت گیاه اثر معنیداری بر درصد اسانس برگ و گل تازه در هر دو منطقه داشت. بیشترین درصد اسانس برگ (74/0%) و گل تازه (84/2%) در منطقه حمیدیه بهترتیب در ماههای تیر و مرداد و در منطقه شوشتر در ماه مرداد (بهترتیب 98/0% و 07/2%) ثبت گردید. کمترین درصد اسانس برگ تازه در هر دو منطقه در اردیبهشت (26/0 و 42/0% بهترتیب در منطقه حمیدیه و شوشتر) و گل تازه در تیر (52/1 و 64/1% بهترتیب در منطقه حمیدیه و شوشتر) مشاهده شد. بیشترین (60/69%) و کمترین (92/51%) مقدار کاروون برگ تازه حمیدیه بهترتیب در ماههای مهر و اردیبهشت و بیشترین (80/63%) و کمترین (33/53%) مقدار کاروون گل تازه بهترتیب در ماههای شهریور و مرداد ثبت گردید. در نمونههای شوشتر، حداکثر مقدار کاروون برگ (03/64%) و گل تازه (95/58%) بهترتیب در ماههای تیر و مرداد و حداقل مقدار آن در شهریور (34/60 و 26/54% بهترتیب در برگ و گل) بهدست آمد. بیشترین مقدار لیمونن برگ (30/23%) و گل تازه (87/30%) حمیدیه بهترتیب در ماههای تیر و مرداد و بیشترین مقدار در برگ (99/20%) و گل (52/28%) شوشتر بهترتیب در ماههای مرداد و شهریور مشاهده شدند.https://ppt.basu.ac.ir/article_1774_bcb069229da4e74b9068c4707fde9c7d.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521The Effect of Ascorbic Acid on some Physiological and Biochemical Characteristics of Basil under Arsenic Toxicityاثر اسید آسکوربیک روی برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه ریحان تحت سمیت آرسنیک207217177510.22084/ppt.2016.1775FAپرویزیداللهیکارشناسیارشد زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، شهرکرد، ایرانمحمدرضااصغری پوردانشیار گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایراناکبرباقریفارغالتحصیل کارشناسیارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایراننوراللهخیریدانشجوی دکتری زراعت، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه آزاد واحد گرگان، گرگان، ایرانایوبامیریفارغالتحصیل کارشناسیارشد، گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایرانJournal Article20140526In this study, the effect of spraying with different concentration of ascorbic acid (0, 10 and 20 mM) was examined in a factorial randomized complete block design with three replications on the essential oils percentage, antioxidant enzymes, phenolic compounds and their accumulation in plant tissues influenced by arsenic toxicity (0, 40, 80 and 120 mg arsenic kg<sup>-1</sup> of soil) with purpose to test whether ascorbic acid application was effective in countering the arsenic toxicity. The experiment was conducted in 2012 at the Zabol University research greenhouse in Zabol, South Iran. Results showed that arsenic pollution decreased essential oil percentage, chlorophyll index, carotenoids, chlorophyll fluorescence; and increase catalase, carbohydrates, ascorbate peroxidase in plant tissues. Application of ascorbic acid especially at concentration of 20 mM, protect plants against arsenic toxicity. Our observations indicated that ascorbic acid spraying at lower concentration might be favorable to improve growth and defense ability against arsenic toxicity in basil though field testing would be required to verify this.در این پژوهش اثر محلولپاشی گیاه ریحان با غلظتهای مختلف اسید آسکوربیک (صفر، 10 و 20 میلیمولار) بر درصد اسانس، آنزیمهای آنتیاکسیدانی، ترکیبات فنلی و تجمع آنها در اندامهای گیاه، تحت تأثیر تنش آرسنیک صفر (شاهد)، 40، 80 و 120 میلیگرم در کیلوگرم خاک با هدف ارزیابی تأثیر کاربرد اسید آسکوربیک بر کاهش سمیت آرسنیک در گیاهان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اعمال تیمارهای ساده آرسنیک و محلولپاشی اسیدآسکوربیک بر تمامی صفات مورد بررسی به جزء گایاکول پراکسیداز تأثیر معنیدار داشتند. افزایش سطوح آرسنیک باعث کاهش 37/10 درصدی کلروفیل فلورسانس و افزایش 42/71 درصدی در آسکوربات پراکسیداز نسبت به شاهد گردید. برهمکنش اسید آسکوربیک و آرسنیک بر درصد اسانس، شاخص کلروفیل، کارتنوئید، کربوهیدرات، کاتالاز و پراکسیداز معنیدار شد. اسیدآسکوربیک بهخصوص در سطح 20 میلیمولار باعث بهبود پارامترهای اندازهگیری شده در تنش آرسنیک گردید. بیشترین درصد اسانس (50/1درصد)، شاخص کلروفیل (05/15) و کارتنوئید (96/7 میلیگرم بر گرم وزن تر) از تیمار محلولپاشی 20 میلیمولار اسید آسکوربیک در شرایط عدم تنش (شاهد) حاصل شد. همچنین بالاترین سطح اسیدآسکوربیک (20 میلیمولار) در شرایط تنش شدید آرسنیک (120 میلیگرم در کیلوگرم خاک) مقدار کربوهیدرات، آنزیم کاتالاز و پراکسیداز را بهترتیب 28/13، 75 و 84/53 درصد نسبت بهعدم محلولپاشی در شرایط تنش مشابه کاهش داد. بنابراین با استناد به یافتههای مطالعه حاضر و همچنین انجام تحقیقات تکمیلی میتوان محلولپاشی اسیدآسکوربیک را جهت بهبود رشد و کاهش تجمع آرسنیک در بافتهای مختلف ریحان بهصورت تجاری استفاده کرد. https://ppt.basu.ac.ir/article_1775_af7d8aae1fc5a3071e4c370cfd0a53a6.pdfدانشگاه بوعلی سینادوفصلنامه فنآوری تولیدات گیاهی2476-63218120160521Investigating Effects of Wax Coating and Storage Duration on Quality and Antiradical Efficiency of Four Citrus Fruit Cultivarsبررسی اثر پوشش واکس و مدت انبارداری بر خصوصیات کیفی و کارآیی آنتیرادیکالی میوهی چهار رقم مرکبات219234177610.22084/ppt.2016.1776FAجوادفتاحی مقدماستادیار موسسه تحقیقات علوم باغبانی، پژوهشکده مرکبات و میوههای نیمهگرمسیری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رامسر، ایرانمعصومهکیا اشکوریانمحقق موسسه تحقیقات علوم باغبانی، پژوهشکده مرکبات و میوههای نیمهگرمسیری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رامسر، ایرانبهروزگلعیندانشیار موسسه تحقیقات علوم باغبانی، پژوهشکده مرکبات و میوههای نیمهگرمسیری، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، رامسر، ایرانJournal Article20140504The citrus fruit coating is a common postharvest treatment before storage. It seems necessary to study fruit quality and nutritional value changes in this condition. Orange fruits including, Thomson, Siavaraz (A local cultivar), Moro, and Page mandarin were used in this experiment. Treatments were included control (Non-coating), wax coating (Britex Ti) and storage duration (0, 30, 60 and 90 days). Treated fruits were stored at 5°C for 90 days and some qualitative properties of fruits were evaluated with fruit taken from 0, 30, 60 and 90 days during storage. The results showed that fruit weight loss in non-waxed fruits were higher than wax-coated fruits during storage. Wax treatment only had a significant effect on losses of Thomson cultivar during storage. The peel color indices did not change during storage significantly. No significant differences were observed between coated and non-coated fruits about juice percentage, pH, TA and TSS during storage. The TSS: TA ratio decreased in all cultivars significantly. Wax caused an enhancing in antiradical efficiency (in pulp) during two month storage, but reduced again at the end of storage. Finally, sensory analysis revealed that, waxed fruits had better sense and quality conditions -except of page mandarin- compared with non-coated fruits. پوشش میوه مرکبات با واکس، از رایجترین تیمارهای قبل از انبارداری است. به نظر میرسد تغییر ویژگیهای کیفی و ارزش غذایی میوه در این شرایط نیاز به بررسی دارد. به این منظور، این آزمایش روی میوههای برداشت شدهی ارقام پرتقال تامسون، مورو، سیاورز و نارنگی پیج انجام شد. تیمارها شامل تیمار شاهد (بدون پوشش)، پوشش واکس (Britex Ti)، در مدت انبارداری (صفر، 30، 60 و 90 روز) بود. میوههای هر رقم پس از تیماردهی در دمای 5 درجه سانتیگراد بهمدت 90 روز درون سردخانه قرار گرفت و با نمونهبرداری در روزهای صفر، 30، 60 و 90 خصوصیات کیفی میوهها ارزیابی شد. بر اساس نتایج، میزان کاهش وزن میوهها طی انبارداری، در میوههای بدون واکس هر چهار رقم بالاتر از واکسدارها بود. پوشش واکس فقط تاثیر معنیداری در کاهش ضایعات میوهی رقم تامسون طی انبارداری داشت. میوههای با و بدون پوشش واکس تفاوت معنیداری از نظر شاخصهای رنگ پوست میوه، عصارهی میوه، pH، میزان کل مواد جامد محلول و میزان اسید قابل تیتراسیون طی انبارداری نداشتند. در همهی ارقام و میوههای تیمار شده نسبت کل مواد جامد محلول به میزان اسید قابل تیتراسیون طی انبارداری کاهش معنیدار هرچند جزئی داشت. پوشش واکس سبب افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی تا ماه دوم انبارداری شد ولی با نگهداری بیش از دو ماه، کارآیی آنتیرادیکالی کاهش یافت. از نظر حسی، بهجز نارنگی پیج، سایر ارقام با پوشش واکس وضعیت کیفی و حسی بهتری را در مقایسه با بدون پوششها داشتند.https://ppt.basu.ac.ir/article_1776_29e88569a2e45c52bc59e66194cc52d9.pdf